قالب وردپرس بیتستان پرنده فناوری
خانه / اخبار ایثار / پدر ومادران شهدا، گنجینه هایی که از جمع ما می روند

پدر ومادران شهدا، گنجینه هایی که از جمع ما می روند

به گزارش کهف شاهد، فرزندشهید طباطبایی نسب در یادداشتی عنوان کرد:پدر ومادران شهدا، گنجینه هایی که از جمع ما می روند و این روزها جای خالی پدران و مادران شهدا خیلی به چشم می آید

اینجا سنگ ها هم تشنه اند…
روزهای پنجشنبه برای من و بچه هایی مثل من روز قشنگ وپر خاطره ای بود.ظهر با عجله ونشاط از مدرسه می آمدیم خانه و بعد از ناهاری خورده ونخورده به سرعت به مسجد محله می رفتیم.البته نه برای نماز،که زمان اول وقت وجماعت گذشته بود ! جلوی مسجد به صف پیر مردها وپیر زنهایی میرسیدیم که منتظر اتوبوس گلزار شهدا نشسته بودند. ما هم در انتهای صف به انتظار می ایستادیم !صفی به یاد ماندنی از پدران و مادران شهدای محله که پای ثابت این کاروان دوست داشتنی بودند. والبته همسران وخواهران وبرادران شهدا وما بچه ها که معمولا به مزاح پیرمردها پدر صلواتی خطاب می شدیم !
مسیر مسجد تا گلزار به صلوات وصحبت و گعده میگذشت.هرچند ما حواسمان جای دیگر بود وتذکرها وتشرهای همسفران ما را از بازی و شلوغ کاری غافل نمیکرد…وآنچه این مسیر پر ترافیک ! را شیرین تر میکرد خوراکی ها و نذری هایی بود که در مسیر از آن بهره مند بودیم.وقتی هم که گلزار شهدا میرسیدیم بازی بود وکودکی.
آن روزها گلزار شلوغ تر بود.پای هر مزار پدری ایستاده و مادری نشسته بود. ومردمی که زائر بودند و هستند…
وحالا سالها گذشته وهنوز پنجشنبه ها برایم خاطره است ولی دیگر شوری در کار نیست ! باپسرم به آنجا می روم ولی گلزار را دلگیر می بینم.نه از بابت شهدا و زائران که انصافا با برنامه ها و مراسم ها و نمازهای جماعت بر رونق و ازدحام افزوده شده ولی جای خالی پدران و مادران شهدا خیلی به چشمم می آید.آن روزها اینجا حال و هوایی دیگر داشت و حالا بغض فروخورده ای است که انگار همه فضا را گرفته.اینجا سنگ ها هم تشنه اند.تشنه آب ودستان رنجور وترک خورده ای که به بهانه شستن سنگی سرد قامت رعنای جگر گوشه ای را نوازش میکرد.از آن حضور گرم مادران وپدران شهدا گویی فقط آه سردشان مانده و جای خالی که پر نمیشود.

سید مجتبی طباطبایی نسب
فرزند روحانی شهید سید حسن طباطبایی نسب

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *